loading...
یار می آید
م. الف بازدید : 19 دوشنبه 12 تیر 1391 نظرات (0)

 

 

فاش مى‏بینم ملائك صف به صف

این غزل خوانند با تنبور و دف

عشقبازان، شور و حال آمد پدید

میم و حاى و میم و دال آمد پدید

شب نشینان دیده را روشن كنید

آن مه فرخنده حال آمد پدید

آمد آن روزى كه در ناباورى

سر زند از غرب مهر خاورى

راستین مردى رسید با تیغ كج

شیعیان الصبر، مفتاح الفرج

چیست آن تیغ سفید آفتاب

بى‏گمان لاسیف إلّا ذوالفقار

حیدر از محراب بیرون مى‏زند

شب نشینان را شبیخون مى‏زند

آفتاب، اى آفتاب، اى آفتاب

از نگاه بندگانت رخ متاب

از فروغت دیده ادراك چاك

از فراغت، اشك مدفون زیر خاك

آفتاب شیعه از مغرب درآ

بار دیگر سر زن از غار حرا

بت پرستان تركتازى مى‏كنند

با كلام الله بازى مى‏كنند

تیغ بر كش تا تماشایت كنند

تا كه نتوانند حاشایت كنند

پاك كن از دامن دین ننگ را

این عروسك‏هاى رنگارنگ را

این سخن كوتاه كردم والسلام

شیعه، یعنى تیغ بیرون از نیام‏

"مرحوم محمدرضا آغاسى"

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 214
  • کل نظرات : 6
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 14
  • آی پی دیروز : 16
  • بازدید امروز : 16
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 18
  • بازدید ماه : 18
  • بازدید سال : 24
  • بازدید کلی : 5,758