قره العين امام مجتبي
شاهد زهرا، شهيد كربلا
تشنه، او را دشنه آغشته به خون
نيم كشته، گشته سرگشته به خون
آنچنان سر، خود كه بُرّد بيدريغ؟
كآفتاب از درد آن شد زير میغ
گيسوي او تا به خون آلوده شد
خون گردون، از شفق پالوده شد
كي كنند اين كافران با اينهمه؟!
كو محمد؟ كو علي؟ كو فاطمه؟
صد هزاران جان پاك انبيا
صف زده بينم به خاك كربلا
در تموز كربلا، تشنه جگر
سربريدندش، چه باشد زين بتر؟
با جگر گوشه پيمبر اين
وانگهي دعوي داد و دين كنند!
كفرم آيد هر كه اين را دين شمرد
قطع باد از بن، زباني كاين شمرد
هر كه در رويي چنين آورد تيغ
لعنتم از حق بدو آيد دريغ
شعراز عطار نیشابوری