مهمان گل ها
از: افسانه شعبان نژاد
يك روز هنگام سحر گل ها شكوفا مي شوند
آن روز ، او مي آيد و مهمان گل ها مي شود
خون در رگ گلبرگ ها آن روز ، جاري مي شود
آن روز ، اين دنيا پر از عطر بهاري مي شود
فرياد شادي مي رود از شوق او بر آسمان
آن روز ، او مي آيد ، او
مهدي ، همان صاحب زمان
++++++++++++++++++