باز آ
از : محمد حجتي
باز آ ، د لم ز گردش دوران ، شكسته است
چون كشتي از تهاجم توفان شكسته است
آيينه ي خيال نهادم به پيش رو
ديدم كه قلبم از غم هجران شكسته است
عمري در آتشيم و تو را ناله مي كنيم
فريادمان به كوي و خيابان شكسته است
ما را خيال روي تو بي تاب مي كن د
عقد بلور اشك ، به دامان شكسته است
درمان حسرت دل ما ، ديدن تو بود
باز آ كه بي تو شيشه ي درمان شكسته است