loading...
یار می آید
م. الف بازدید : 7 چهارشنبه 02 مرداد 1392 نظرات (0)

«إنَّ هَذَا القُرآنَ فِيهِ مَصابِيحُ النُورِ، وَشِفاءُ الصُّدُورِ، فَلْيُجَلْ جالٌ بِضَوئِهِ وَلَيلجم الصفة قَلبه، فَإِنَّ التَّفْكِيرَ حَياةُ القَلْبِ البَصيرِ، كَما يَمْشى المُسْتَنِيرُ فِى الظُّلُماتِ بِالنُّورِ.»   بحار الأنوار، ج‏75، ص: 113

امام حسن مجتبى (ع) در توصيف و شرح حال قرآن مجيد فرمود:

«در اين قرآن است چراغ‌هاى درخشنده هدايت و شفاى دلها و قلب ها، پس بايد دلها را با فروغ تابناكش روشن ساخت و با گوش فرادادن به فرامينش قلب را، كه مركز فرماندهى بدن است، در اختيارش گذاشت؛ زيرا به وسيله انديشيدن، قلب، زندگىِ روشن خود را مى يابد، همان طورى كه رهروان در پرتو نور از تاريكي‌ها گذر مى‌كنند و مى‌رهند.»

*رمضان ماه آزمايش

«مَرَّ ـ عليه السلام ـ فِى يَوْمِ فِطْر بِقَوْم يَلْعَبُونَ وَيَضْحَكُونَ، فَوَقَفَ عَلى رُؤُوسِهِمْ فَقالَ: إِنَّ اللهَ جَعَلَ شَهْرَ رَمَضانَ مِضْماراً لِخَلْقِهِ فَيَسْتَبِقُونَ فيهِ بِطاعَتِهِ إلى مَرْضاتِهِ، فَسَبَقَ قَوْمٌ فَفازُوا وَقَصَّرَ آخَرُونَ فَخابُوا، فَالْعَجَبَ كُلَّ العَجَبِ مِنْ ضاحِك لاعِب فِى اليَوْمِ الَّذى يُثابُ فيهِ المُحْسِنُونَ وَيَخْسَرُ فيهِ المُبْطِلُونَ، وَأيْمُ اللهِ لَوْ كُشِفَ الغِطاءُ لَعَلِمُوا أَنَّ المُحْسِنَ مَشْغُولٌ بِإحْسانِهِ وَالمُسىءَ مَشْغُولٌ بِإساءَتِهِ، ثُمَّ مَضى.»      بحار الأنوار، ج‏75، ص: 111

«روز عيد فطرى بود، امام مجتبى ـ ع ـ به جمعى كه مشغول به بازى و خنده بودند برخورد، بالاى سر آنان ايستاد و فرمود:

خداوند ماه رمضان را ميدان مسابقه و بهره بردارى براى مخلوق خويش قرار داده تا با اطاعت و بندگى بر يكديگر پيشى گيرند و خشنودى خداى را به دست آورند، گروهى سبقت جستند و مسابقه را بردند و گروهى ديگر عقب ماندند و متضرر شدند. شگفت و تعجب از آنانى است كه در روز پاداش گرفتن نيكوكاران و زيان ديدن بى هدفان، به خنده و لهو و لعب پرداخته اند. به خدا قسم اگر حجابها بركنار شود، خواهيد ديد نيك‌رفتار به نيكى خويش مشغول است و بدكردار به رفتار بدش گرفتار؛ يعنى قيامت خويش را به چشم خود مى بيند و نتايج رمضان را مشاهده مى كند.

سپس آنها را به حال خويش گذاشت و رفت.»

*پيروان حقيقى قرآن

قال الحسن بن علي ـ عليهماالسلام ـ :

«ما بَقِىَ فِى الدُنْيا بَقِيَّةٌ غَيْرَ هَذَا القُرآنِ فَاتَّخِذُوهُ إماماً يَدُلُّكُمْ عَلى هُداكُمْ، وَإنَّ أَحَقَّ الناسِ بِالقُرآنِ مَنْ عَمِلَ بِهِ وَإنْ لَمْ يَحْفَظْهُ وَأَبْعَدَهُمْ مِنْهُ مَنْ لَمْ يَعْمَلْ بِهِ وَإنْ كانَ يَقْرَأُهُ.»                        إرشاد القلوب إلى الصواب، ج‏1، ص: 80

 

«تنها چيزى كه در اين دنياى فانى و زوال پذير باقى مى ماند قرآن است، پس قرآن را پيشوا و امام خود قرار دهيد، تا به راه راست و مستقيم هدايت شويد.

همانا بيشترين حق را كسى به قرآن دارد كه بدان عمل كند، گرچه بظاهر آن را حفظ نكرده باشد و دورترين افراد از قرآن كسانى هستند كه به دستورات آن عمل نكنند گرچه حافظ و قارى اش باشند.»

*قرآن در صحنه قيامت

قال الامام المجتبى ـ عليه السلام ـ :

«إنَّ هذا القُرآنَ يَجِئُ يَوْمَ القِيمَةِ قائِداً وسائِقاً يَقُودُ قَوْماً إلى الجَنَّةِ أَحَلُّوا حَلالَهُ وَحَرَّمُوا حَرامَهُ وآمَنُوا بِمُتَشابِهِهِ ويَسُوقُ قَوْماً إلى النّارِ ضَيَّعُوا حُدُودَهُ وأَحْكامَهُ وَاسْتَحَلُّوا حَرامَهُ.»          إرشاد القلوب إلى الصواب، ج‏1، ص: 80

 

«قرآن در صحنه قيامت به صورت رهبر و امام ظهور يافته، مردم را به دو دسته تقسيم مى كند:

1 ـ كسانى را كه به قرآن عمل نموده، حلال و حرام آن را همان‌گونه كه هست به جا آورده اند و متشابه آن را با قلب پذيرا شده اند به سوى بهشت جاويدان هدايت مى نمايد.

2 ـ آنان را كه حدود و قوانينش را ضايع نمودند و بر محرّمات آن تعدّى كردند و حلال شمردند، به سوى آتش (جهنّم) روانه مى سازد.»

*شيعيان كيستند و دوستان كدامند؟

قال له رجل: «يابن رسول الله إنّى من شيعتكم» فقال الحسن ـ عليه السلام ـ :

«يا عَبْدَ اللهِ إنْ كُنْتَ لَنا فِى أَوامِرِنا وَزَواجِرِنا مُطيعاً فَقَدْ صَدَقْتَ، وَإنْ كُنْتَ بِخِلافِ ذلِكَ فَلا تَزِدْ فِي ذُنُوبِكَ بِدَعْواكَ مَرْتَبَةً شَريفَةً لَسْتَ مِنْ أَهْلِها، لا تَقُلْ أَنَا مِنْ شِيعَتِكُمْ ولكِنْ قُلْ أَنَا مِنْ مُوالِيكُِمْ وَمُحِبِّيكُمْ وَمُعادِي أَعْدائِكُمْ وَأَنتَ فِى خَيْر وَإلى خَيْر.»                        بحار الأنوار، ج‏65، ص: 157

مردى خطاب به امام حسن ـ ع ـ گفت: «اى پسر رسول خدا من شيعه شما هستم.» امام ـ ع ـ فرمود:

«اى بنده خدا، اگر در انجام واجبات و خوددارى از محرمات (گناهان) پيرو ما هستى و تبعيت مى كنى كه راست مى گويى، و چنانچه اين گونه نيستى، با اين ادّعاى دروغ بر گناهان خود افزودى; زيرا شيعه و پيرو ما از مقام والا و بلندى برخوردار است و تو اهل آن نيستى، مگو كه من شيعه تو هستم، بلكه بگو من از دوستان و هواداران و نيز از بدخواهان دشمنان شمايم، در اين صورت تو در خير و نيكى بسر مى برى و در مسير خير خواهى قرار دارى.»

 

*انتخاب دوست

قال ـ عليه السلام ـ لبعض ولده:

«يا بُنَىَّ لا تُؤاخِ أَحَداً حَتّى تَعْرِفَ مَوارِدَهُ وَمَصادِرَهُ فَإذا اسْتَنْبَطْتَ الخُبْرَةَ وَرَضِيتَ العِشْرَةَ فَآخِهِ عَلى إقالَةِ العَثْرَةِ وَالمُواساةِ فِى العُسْرَةِ.»                        بحار الأنوار، ج‏75، ص: 106

«پسرم با هيچ كس پيمان دوستى مبند مگر اين كه بدانى از كجا مى آيد و به كجا مى رود؛ يعنى خصوصيات اخلاقيش را به دست آور، و چون دقيق بررسى كردى و او را انسانى شايسته يافتى، بر پايه گذشت و اغماض و برادرى در سختيها و لغزشها با او رفتار كن و دوستيت را استمرار بخش.»

*چگونگى ورود به مسجد

امام مجتبى ـ ع ـ به هنگام ورود به مسجد، سر را به طرف آسمان بلند مى كرد و مى فرمود:

«اِلهى ضَيْفُكَ بِبابِكَ يا مُحْسِنُ قَدْ أَتاكَ المُسِىء، فَتَجاوَزْ عَنْ قَبيحِ ما عِنْدى بَجَميلِ ما عِنْدَكَ يا كَريمُ.»      بحار الأنوار، ج‏43، ص: 340

«پروردگارا مهمان تو، جلو در خانه ات ايستاده است. اى نيكوكار، بنده تباهكار و بدرفتار به درگاهت شتافته، از زشتيهايى كه مرتكب شده به خاطر زيباييهايى كه در نزد تو است، درگذر و ببخش، اى بخشنده و كريم.»

*فوايد رفت و آمد به مسجد

قال المجتبى ـ عليه السلام ـ :

«مَنْ أَدامَ الاخْتِلافَ إلَى المَسْجِدِ أَصابَ إحدى ثَمانِ: آيَةً مُحْكَمةً، وَأَخاً مُسْتَفاداً وَعِلْماً مُسْتَطْرِفاً، وَرَحْمَةً مُنْتَظِرَةً وَكَلِمَةً تَدُلُّ عَلَى الهُدى، أَوْ تَردُّهُ عَنْ رِدى وَتَركَ الذُنُوبِ حُبّاً أَوْ خَشْيَةً.»                        بحار الأنوار، ج‏75، ص: 109

«كسى كه به مسجد رفت و آمد (تردّد) داشته باشد، بر يكى ـ يا بيشتر ـ از نعمت‌هاى هشت‌گانه دسترسى پيدا خواهد نمود:

1 ـ استدلال‌هاى استوار و محكم در امور دينى خود (اعتقادى، فقهى، سياسى و...)؛

2 ـ دستيابى به دوستان سودمندى كه تردّد با آنها مايه بهرهورى است؛

3 ـ معلومات و دانش تازه و شگفت انگيز؛

4 ـ رحمت و نعمتى كه چشم براه اوست؛

5 ـ دستيابى به سخنان هدايت كننده اى كه شخص را به راه راست رهبرى مى كند؛

6 ـ دسيابى به مطالبى كه انسان را از پستيها و ضد ارزشها دور مى دارد؛

7 ـ دورى از گناه و محرمات يا بدان جهت كه ترك گناه را دوست مى دارد؛

8 ـ دورى از گناه و محرمات يا بدان جهت كه مى ترسد يا گرفتار عقوبت الهى شود، يا آبرو و حيثيت خود را با انجام گناه از بين ببرد.»


 

 


ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 214
  • کل نظرات : 6
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 50
  • آی پی دیروز : 16
  • بازدید امروز : 10
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 10
  • بازدید ماه : 62
  • بازدید سال : 68
  • بازدید کلی : 5,802