loading...
یار می آید
م. الف بازدید : 25 سه شنبه 26 مهر 1390 نظرات (0)

 

 

 

!

اين بار نيز ثعلبه رفت و مجددا چند روز ديگر براى سومين مرتبه به

حضور پيغمبر صلى الله عليه و آله وسلم شرفياب شد و عرضكرد:

يا رسول الله! از خداوند منان مسئلت دار تا مرا مالدار گرداند. اگر

خداوند از مال دنيا برخوردارم سازد، حق خدا را از آن ادا مى كنم و

از مستمندان دستگيرى مى نمايم و به كسان و نزديكان محتاج

خويش به قدر كفايت كمك مى كنم.

 پيغمبر چون ملاحظه نمود كه ثعلبه دست بردار نيست، برايش دعا

كرد و فرمود: پروردگارا از خزينه خود به ثعلبه روزى كن!

ثعلبه چند رأس گوسفند داشت. اما بعد از دعاى رسول خدا صلى

الله عليه و آله وسلم بركت يافت و پيوسته بر گوسفندانش افزوده

گشت، تا آنجا كه از كثرت آن نتوانست در شهر بماند.

ثعلبه چون مردى دنياپرست و حريص و تنگ نظر بود، شخصا

چوپانى گوسفندان را به عهده گرفته بود! قبل از آنكه گوسفندانش

فزونى يابد، نمازهاى پنجگانه را با پيغمبر در مسجد به جماعت مى‌گزارد.

ولى بعدها محلى در بيرون مدينه براى خود و نگاهدارى گوسفندانش ‍ ساخت و در آنجا سكونت گزيد و نماز مغرب و عشا و صبح را در همانجا به تنهائى مى خواند. كم كم گوسفندانش زياد شد و روزبروز بر تعداد آن افزوده گشت .

ثعلبه كه بيرون شهر را براى نگاهدارى آن همه گوسفند تنگ ديده ، ناگزير بيابان بزرگ وسيعى را كه با مدينه مسافت بسيار داشت انتخاب نمود و به آنجا كوچ كرد.

در آنجا خانه‌اى براى خود و جائى براى نگاهدارى گوسفندانش ساخت و با خاطرى آسوده به زندگى پرداخت. گوسفندان نيز از بركت دعاى پيغمبر صلى الله عليه و آله وسلم همچنان رو به افزايش بود.

ثعلبه ديگر نتوانست حتى نماز ظهر و عصر را هم در مدينه برگزار نمايد، و بدين گونه از ثواب و فضيلت نماز جماعت و اقتداى به پيغمبر و درك محضر پرفيض آن حضرت محروم ماند. فقط هفته‌اى يك روز به شهر مى آمد و در نماز جمعه شركت مى‌جست .

چيزى نگذشت كه گرفتارى دنيا و سرپرستى گوسفندان اين فرصت را هم از او گرفت و بكلى از مدينه قطع علاقه كرد و در بيابان دوردست منزل گزيد، و هر گاه كسى از آنجا مى‌گذشت اخبار مدينه و پيغمبر را جويا مى‌شد!

مدتى گذشت ، روزى پيغمبر صلى الله عليه و آله وسلم پرسيد: ثعلبه كجاست و كارش به كجا كشيد؟

عرض كردند: به قدرى گوسفندانش زياد شده كه اطراف شهر گنجايش ‍ آنها را نداشت، لذا به فلان بيابان رفته است، و در آنجا خانه‌اى ساخته و روزگار مى‌گذراند.

پيغمبر صلى الله عليه و آله وسلم با شنيدن اين موضوع سه بار فرمود: واى بر ثعلبه !.

هنگامى كه آيه زكات نازل شد و خداوند دستور داد پيغمبر صلى الله عليه و آله وسلم از ثروتمندان زكات بگيرد و به مصارف نيازمندان برساند، حضرت هم در ميان مبلغين و مأمورانى كه براى اخذ زكات به اطراف اعزام داشت، از جمله دو نفر از قبيله جهنيه و بنى سليم را خواست و احكام زكات گوسفند و شتر را به آنها آموخت .

سپس آن دو را با نامه‌اى مشتمل بر آيه زكات كه فرمان خداوندى بود به سوى ثعلبه و مردى از قبيله سلمى فرستاد تا زكات گوسفندان و شتران آنها را گرفته بياورند.

فرستادگان نخست نزد ثعلبه رفتند و نامه پيغمبر صلى الله عليه و آله وسلم را بر وى خواندند و زكات گوسفندانش را خواستند. ثعلبه گفت: يعنى چه؟ مگر ما كافر هستيم كه بايد جزيه بدهيم ، اين ، همان جزيه است كه از يهود و نصارا مى‌گيرند!

برويد به سراغ ديگران تا من با فرصت كافى در اين باره فكر كنم و بتوانم تصميم بگيرم و هنگام بازگشت نظرم را به شما اعلام دارم!

مبلغين پيغمبر صلى الله عليه و آله وسلم ثعلبه را رها ساختند و به سراغ مرد مالدار قبيله سلمى رفتند و نامه حضرت را براى او قرائت نمودند.

مرد سلمى فرستادگان پيغمبر را با خوشروئى و آغوش باز پذيرفت و گفت: اين شتران من است خودتان ببينيد هر كدام بهتر است ، انتخاب نموده براى زكات ببريد. مأموران گفتند: پيغمبر به ما نفرموده كه به دلخواه خود بهترين مال را بستانيم، تو خود حساب كن و هر كدام مى‌خواهى بده!

مرد سلمى گفت: نه! ممكن نيست. من بهترين اموالم را به خدا و پيغمبر صلى الله عليه و آله وسلم مى‌دهم!

آنگاه زكات خود را از بهترين شتران جدا كرد، و فرستادگان آنها را گرفته به نزد ثعلبه آمدند و گفتند: تو چه مى دهى؟ هر چه مى‌خواهى بده تا ما برگرديم ، و زياد معطل نشويم.

ثعلبه باز همان حرف اول خود را تكرار نمود و با خودسرى گفت: اين جزيه است، فعلا به جاهاى ديگر برويد، وقتى از همه گرفتيد، و از همه جا فراغت يافتيد بيائيد نزد من. مأموران پيغمبر رفتند و از سايرين هم گرفتند و باز نزد آمدند  ثعلبه و از وى مطالبه زكات نمودند.

ثعلبه‌ي خيره سر فكرى كرد و گفت: نامه پيغمبر صلى الله عليه و آله وسلم را به من بدهيد، نامه را گرفت و براى دومين بار خواند، باز هم گفت: اين جزيه است. شما برويد تا من فكر كنم ببينم چه بايد كرد؟!

مأموران هم برگشتند و جريان را به عرض پيغمبر رساندند. حضرت فرمود: واى بر ثعلبه! واى بر ثعلبه! آنگاه براى مرد سلمى دعا فرمود.

در همان موقع اين آيه شريفه درباره سرپيچى ثعلبه از پرداخت زكات نازل شد: و منهم من عاهد الله لئن آتانا من فضله لنصدقن و لنكونن من الصالحين . فلما آتاهم من فضله بخلوا به و تولوا و هم معرضون(75 توبه).بعضى از مردم با خدا عهد كردند كه خداوند از فضل خويش به ما عطا كند، زكوة مى دهيم و از نيكوكاران خواهيم بود. ولى همين كه خدا از كرم خويش به آنها عطا كرد، بخل ورزيدند و روى بگردانيدند، و از فرمان الهى سرپيچى كردند.

پيغمبر اين آيه را براى اصحاب خواند. مردى از خويشان ثعلبه در آنجا حاضر بود. چون آن را شنيد برخاست و رفت نزد ثعلبه و گفت: اى ثعلبه ! واى بر تو! خداوند درباره تمرد تو از اداى زكات آياتى از قرآن فرستاده است .

ثعلبه از شنيدن اين معنى ناراحت شد. آنگاه برخاست و آمد نزد پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم و عرض كرد: هر طور مى فرمائيد من هم زكات خود را مى آورم ! حضرت فرمود: بعد از اين كه گفتى جزيه است ، خداوند به من امر فرموده كه زكات تو را نپذيرم .

ثعلبه برخاست و خاك به سر ريخت و ناله و فرياد راه انداخت ولى پيغمبر فرمود: من فرستادم و تو را از امر الهى آگاه ساختند، اما تو فرمان نبردى .

ثعلبه سرافكنده و با حالى زار و پريشان از نزد رسولخدا بيرون رفت. كمى بعد پيغمبر صلى الله عليه و آله وسلم رحلت فرمود، و روح پرفتوحش به فردوس اعلا انتقال يافت . در زمان خلافت ابوبكر ثعلبه تعدادي گوسفند به رسم زكات آورد، و از وى خواست كه زكات او را قبول كند، ولى ابوبكر گفت: چون پيغمبر صلى الله عليه و آله وسلم از تو نپذيرفته من هم قبول نمى‌كنم .

چون عمر به خلافت رسيد، ثعلبه از او درخواست نمود كه اجازه دهد زكات خود را بياورد، ولى عمر نيز نپذيرفت! در ايام خلافت عثمان هم آمد و مورد قبول واقع نشد! و بدين گونه ثعلبه‌ي دنياپرست با خوارى زندگى مى‌كرد، تا در اواخر خلافت عثمان، با تيره بختى از دنيا رفت!

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 214
  • کل نظرات : 6
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 53
  • آی پی دیروز : 16
  • بازدید امروز : 34
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 34
  • بازدید ماه : 86
  • بازدید سال : 92
  • بازدید کلی : 5,826